طالبان دولت را ساقط و امارت اسلامی بنا خواهد کرد/ پیشبینی اکونومیست از تحولات افغانستان
شفقنا آینده- امین فرج پور: اکونومیست در گزارشی مدعی شده که آمریکا با عقبنشینی از افغانستان این کشور را درست در همان نقطهای که ۲۰ سال پیش قرار داشت تحویل میدهد- که این یک شکست فاجعهبار برای آمریکاست که در عین حال تبعات ناگواری نیز برای ملت و کشور افغانستان به دنبال خواهد داشت.
اکونومیست گزارش خود را با اشاره به صحبتهای جو بایدن در اوایل ماه جاری آغاز میکند که در پاسخ به خبرنگارانی که درباره عقبنشینی عجولانه نظامیان آمریکایی از افغانستان انتقاد میکردند، گفت که «میخواهم در مورد چیزهای خوب حرف بزنم». صحبتهایی که برای اجتناب از پاسخ دادن به انتقاداتی بر زبان آمد که میپرسیدند «بعد از بیست سال جنگ و کشته شدن هزاران سرباز و چند ده هزار غیرنظامی و البته هزینه شدن چند تریلیون دلار هزینه در افغانستان، حالا چه اتفاقی افتاده که آمریکا بدون هیچ دستاورد روشن و قابل توجهی قصد پایان این ماجراجویی بیست ساله را دارد»؟
خود اکونومیست در سطور بعدی قصد پاسخ به این پرسش را میکند، اما با این حال این پاسخ فقط برای این مطرح میشود که تناقضات حاکم بر استدلالهای آمریکا را برملا کند. نویسنده میگوید: البته درست است که حالا دیگر گروه تروریستی القاعده که به واسطه حملات تروریستی یازدهم سپتامبر پای آمریکا را به افغانستان باز کرد، قدرت چندانی ندارد- و این یکی از دلایلی است که خروج آمریکا را توجیه میکند اما همچنین فراموش نباید کرد که این گروه هنوز کاملا محو نشده و علاوه بر این گروههای افراطگرای ضدآمریکایی دیگری مانند داعش و طالبان نیز در این سالها به فضای سیاسی افغانستان اضافه شدهاند. به خصوص افراطگرایان طالبان- که همان گروهی هستند که زمانی به «اسامه بنلادن» پناه داده بودند و این روزها در اوج قدرت منتظر خروج آمریکا هستند تا سیطره خود را بر افغانستان تکمیل کنند- که این اتفاق به معنای از بین رفتن تمام دستاوردهای احتمالی آمریکا در افغانستان خواهد بود. بگذریم از این که خود دولت افغانستان نیز که با کمک سربازان و پول آمریکا در این کشور مستقر شده، چنان فاسد و ناکارآمد است که استقرارش را با هیچ متر و معیاری نمیتوان دستاورد نامید- که البته همین هم مدام در سایه تهدیدات طالبان در آستانه شکست و خروج از معادلات قدرت در این کشور است.
نویسنده اکونومیست در ادامه ضمن اشاره به مذاکرات صلح بین طالبان و دولت افغانستان- که البته در بهترین و خوشبینانهترین سناریوی ممکن (آن هم در صورت حمایت قاطع و محکم مالی و نظامی آمریکا از دولت افغانستان در مقابل طالبان و حامیانش در منطقه) به نوعی توافق تقسیم قدرت ختم خواهد شد؛ آینده افغانستان بعد از خروج نیروهای غربی را تاریک خوانده و گفته که حتی اگر سناریوی خوشبینانه مورد نظر آمریکا هم در این کشور اجرا شود، باز هم شاهد یک نمایش دلگیر در افغانستان خواهیم بود.
در ادامه تحلیل اکونومیست از اوضاع نابسامان آینده افغانستان آمده که حکایت از نگرانی این نشریه از استقرار امارت اسلامی توسط طالبان میکند. تصمیمی که طالبان حدود ۲۰ سال پیش نیز آن را تجربه کرده بود؛ و حالا بیتردید یک بار دیگر بر انجام آن اصرار خواهد کرد. سیاستی که در آن زمان منجر به خانهنشینی زنان، ترک تحصیل دختران و مجازات افراد بدپوشش و البته کسانی شد که دست به رفتارهایی مانند گوش دادن به موسیقی غربی میزدند. طبیعی است که دلیل نگرانی افغانها ترسشان از تکرار چنین سیاستهایی باشد.
اکونومیست در ادامه با اشاره به این که «تقسیم قدرت تازه سناریوی خوشبینانه ماجراست- و گرنه محتمل است که طالبان خواهد توانست دولت افغانستان را ساقط کند» وضعیت حال حاضر افغانستان را مرور کرده که حکایت از پیشروی گام به گام طالبان میکند. شرایطی که به عقیده نویسنده اکونومیست به تضعیفِ ذره ذره دولت مرکزی افغانستان و در نهایت خلع ید این دولت ختم خواهد شد.
اما از نظر بسیاری خطرناکترین عواقب خروج نیروهای غربی از افغانستان وقوع جنگ داخلی در این کشور است. این موضوعی است که نویسنده اکونومیست هم با آن همعقیده است و مینویسد: «احتمالا در ماههای آتی، شاهد شعلهور شدن آتش جنگ داخلی در افغانستان خواهیم بود و البته رقابت کشورهایی مانند ایران، چین، روسیه، هند و پاکستان- که تلاش خواهند کرد جای خالی آمریکا را پر کنند. این میتواند باعث شود جنگ و خونریزی داخلی ۴۰ ساله افغانستان همچنان ادامه داشته باشد. اتفاقاتی که تنها به این دلیل اتفاق میافتند که آمریکا میخواهد کشور ۴۰ میلیون نفری افغانستان را با یک سرنوشت مخوف و وحشتناک رها کند. تصمیمی که یک فاجعه تمامعیار خواهد بود».
اما این اتفاقات میتوانستند رخ ندهند و شرایط جور دیگری پیش برود. چگونه؟!
نویسنده اکونومیست مینویسد که اگر آمریکا به افغانستان بیتوجهی نمیکرد و مثلا حدود ده هزار سرباز آمریکا و ناتو به خوبی ارتش افغانستان را آموزش میدادند؛ در صورتی که مساله افغانستان که زمانی نقش مهمی در الگوی رای دادن رایدهندگان آمریکایی داشت، همچنان اهمیتش را برای آمریکا حفظ کرده بود؛ و اگر جو بایدن در کنار تمرکز روی چین و روسیه و البته جمهوری اسلامی ایران، در دکترین نظامی و راهبردی دولتش جایی نیز برای افغانستان قایل بود؛ شاید آینده افغانستان تغییر میکرد. به خصوص اگر دولت بایدن این طرز فکر اشتباه را کنار میگذاشت- که بنبستهای سیاسی افغانستان، به نحوی هستند که آمریکا نمیتواند برای آنها راهی بیابد. در واقع اگر این اشتباهات نبود، مردمی که در حضور نظامیان خارجی تا حدی احساس امنیت میکردند، با آیندهای تلخ و تاریک مواجه نبودند.
موضوعی که عقبنشینی آمریکا را مهمتر میکند، مباحثات پرتعدادی است که در رسانهها درباره لطمات غیر قابل جبران این عقبنشنیی بر اعتبار و پرستیژ این کشور به راه افتاده است. بحثهایی که ناظر به این واقعیت هستند که آمریکا به رغم تمام قدرت نظامی و اقتصادیاش نه تنها در شکست دادن شورشیان طالبان شکست خورده و همچنین در این مدت نتوانسته یک دولت قوی در افغانستان حاکم کند، بلکه حتی قادر به حمایت از متحد خود یعنی دولت افغانستان نیز نیست. ضعفی که باعث جلب توجه متحدان و البته رقبایی مانند چین روسیه شده- که چشمانتظار تبعات و پیامدهای این ضعف برای واشنگتن هستند.
نویسنده اکونومیست در ادامه روی این موضوع تاکید میکند که «جنگ افغانستان در تاریخ آمریکا همان جایگاه جنگ ویتنام را ندارد- چرا که افغانستان اهمیتی همسان با ویتنام برای آمریکا و پنتاگون ندارد. شاهد این مثال تعداد کشتههای نظامیان آمریکاست- که با این که در افغانستان به مراتب بیشتر از ویتنام حضور داشتند، ولی تعداد کشتههایشان این جا به مراتب کمتر از ویتنام بوده. موضوعی که بیتردید ثابت میکند که آمریکا برای اتفاقاتی مانند جنگ عراق و یا بحران مالی جهان، ارزش و اهمیت به مراتب بیشتری در قیاس با مساله افغانستان قایل است».
از نگاه اکونومیست؛ به این دلیل است که این روزها در بین سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی، شاهد بیشمار بحثها و مناظرات در این مورد هستیم- که آیا نیروهای آمریکایی همچنان باید در افغانستان بمانند؛ یا این که دیگر زمان خروج از این کشور فرا رسیده است؟! نکته مهم در این میان این که خروج ناگهانی آمریکا از نظر بسیاری از کشورهای جهان جلوهای از شکست و ضعف این کشور در این جنگ است.
در پایان، نویسنده اکونومیست به وقایع ناخوشایندی که بعد از خروج بیبرنامه آمریکا از افغانستان، در انتظار مردم این کشور است، اشاره کرده است. تبعاتی که به عقیده نویسنده اکونومیست «فاجعهبار و پر از مصیبتهای تمامعیار» خواهد بود. یا به عبارت بهتر «ناامیدی مطلق برای بسیاری از مردم افغانستان- که در سال ۲۰۰۱ امیدوار بودند شر دیکتاتوری افراطگرای طالبان و البته جنگ داخلی دو دههای از سر کشورشان کم خواهد شد، اما حالا به جایی رسیدهاند که میبینند مرگومیر مردمشان در قیاس با بیست سال پیش نه تنها کمتر نشده، که حدود ۳۰ درصد هم افزایش یافته و به عبارت بهتر جان مردم افغانستان بیشتر از همیشه در خطر است. از نظر اقتصادی نیز در این بیست سال اقتصاد افغانستان کوچکتر شده- تا همهچیز نه تنها یک بار دیگر به همان نقطه آغازین بازگشته باشد، که حتی در زمینههایی شاهد عقبنشینی افغانستان نسبت به سال ۲۰۰۱ نیز بوده باشیم. اتفاقی که حکایت از شکست فاجعهبار آمریکا در حمله به افغانستان دارد».